گلسا عسلیگلسا عسلی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

گلسا جون ما

جنگل شهید زارع 92/4/14

امروز با بابایی تصمیم گرفتیم بریم جنگل با عاطفه جون وامیر حسین وعمو سجاد . برای این که یکم بازیگوشی و ورجه وورجتون کمتر شه با پفک مشغولتون کردیم بابایی برات یه ماسک گرگ خرید وقتی اومدی پیشم روی صورتت بود ومیخواستی منو بترسونی فدات بشم من  عزیزم اینم عکس شما با امیرحسین ...
23 تير 1392

عباس آباد

٧/٤/٩٢ بعد از فرش شویی بابایی یکدفعه تصمیم گرفت که بریم پیش عمو مهدی اینا که رفته بودت عباس اباد توی ماشین شما از اول تا عباس اباد خواب بودی تاماشین استپ زد شما بیدار شدی بعد بابایی بغلت کرد راه افتادیم به سمت عمو اینا که کنا یه رودخونه نشسته بودن اینم عکسش اینم یه عکس از بالای یه صخره بعد راه افتادیم بریم نهار بخوریم  اینم یه عکس سر نهار بعداز نهار بابایی شما ورضا رو برد پارک بادی اول رفتین توی استخر توپ اینم گلسا خانم در حال خارج شدن از استخر توپ بعد رفتین بازی تشک بادی اینم یک عکس از افتادن شما روی تشک بعد بابایی برای شما و رضا پشمک خرید اینم عکس پشمک هنگام خرید عکس همان پشمک ٥ ...
9 تير 1392

فرش شویی گلسا خانم

٧/٤/٩٢ - گلسا خانم تویخونه حوصلش سر رفته یک دفعه مامانی فکری به ذهنش رسید اها بابایی وگلسا جون می خوان فرش بشورن تا گفتم شما کلی ذوق کردی وسریع گفتی آب بازی  ، آب بازی و..... اینم عکسش فرش  شستن که تموم شد یک کم ماشین بابایی رو هم شستی  عکسش رو بعدا میذارم و یک کم دیگه اب بازی کردی رفتی حموم دوش گرفتی وتمیز شدی این ماجرا تموم شد . ...
9 تير 1392

بدون عنوان

توی راه که داشتیم میرفتیم شما توی ماشین که عکسش پایین, تا از توی یه چاله رد میشدیم به بابایی میگفتی بابایی دباش ، آدی دباش  اخ آدی دباش خیلی بامزه بود
7 تير 1392

بدون عنوان

اینم عکسای توی پارک در حال سرسره سواری خدا میدونه چند بار برای این که شما ببرم بالای اون سرسره بزرگه اون پله هارو بالا و پایین کردم البته خیلی خیلی دوست داشتم چون شما رو خیلی خوشحال میدیدم . ...
6 تير 1392